غصبسازیهای قبیله‌های ترک و پشتون و بازگشت امیرکا به خراسان

دسته: سیاسی
تاریخ ایجاد در یکشنبه, 31 ارديبهشت 1402

مرکز اطّلاعاتی“سنگر ”-نشرسازندة عملیاتهای تاجیکان خراسان پاسخ مثبت هزارپهلوداشتة   “ نشست منطقوی ۴ کشور در دایرة مسکو، اریون و آستانه” را اوّل سال ۲۰۲۳ پخش کرد.در اصل روسّیه، هندوستان، ایران و چین، از خوف و امکانیّتهای در خراسان حضور دوّمین امیرکا را نگرانند. ولی، منطقه‌های جنگزده را پشت سر ماندن ۱۳۰هزار نفر قُمندانها و سربازان امیرکا و نتا را “گوریختگان«؟ از میدان جنگ نامیدند ”-، که اصلاً، اوّل، اصول جلوگیری تلفات جانی در امیرکا بود.

دوّم، میرکا و نتا سال ۲۰۰۱وارد افغانستان پیشین شده بودند، با مقصد “پیشگیری از همکاریهای طالبان و پیشوایان ال- قاعده بود، “ تا، مبادا، یراقهای هستیی در پاکستان اسلامی (موافق اکتشاف امیرکا “حالت بی‌نظام آماده‌باش”داشته را) پیشوایان ال- قاعده صاحب نگردند و مقابل کدام کشوری پرتاو نسازند ”.

تا جایی خوف و خطرهای ذکرشده، پشت سر گشتند، امیرکا و نتا دیگر نازبرداران پشتونتباران نشدند، که آنها عمل و اندیشه ‌رانیهای قرن ۱۴ میلادی را نشان می‌دهند.

۲.     سراسیمه‌وار، بیم و ترسهای نمی‌آمد را (واقعاً با کوشش سیاستمداران مسکو) افشا کردند، که امیرکا “نباید از خطّ سرخ عبور نماید، وگرنه همان درس عبرت‌آموزی را، که در سوریه و عراق به دایش دادند، در افغانستان به طالبان هم زوری می‌کنند”، که پیشگوهای خام می‌باشد.

ذکر عاملها لازم، در داخل سوریه و عراق قوّه‌های یراقدار بوده‌اند، که با دایش ضربه می‌زدند.

۳.     متأسفانه، ، با کمکهای بریتنیای کبیر، پاکستان و ازبکان و ازبکستان “طالبان” از افغانستان سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۲ نکم ۲۵ملن. نفر دری‌زبانان را از سرزمینهای قدیم سکوند ‌اندیشیدشده، از خانه و انشائاتهای شغلمیورزیده و با تدریس و خواندنها مشغولبودگان را، با یراقهای امیرکا و نتا، بزوری، قتلکردنها محروم و بیرون ساختند، که قسم زیادتر آنها اساساً تاجیکان بی‌گناه بوده‌اند. اقبال لاهوری ، چون شاعر و پاشتون، بخیلی و خوشوند به فارسی‌زبانان، با چند عامل داشت، اوّل. که نتوانست چنین اثری مثل مولانا جلال‌الدّین رومی آماده و نشر سازد. دوّم، بیم می‌دید از جسارت و قدرت دانشداشتگان تاجیکان فارسی‌زبان، سوم، اقبال لاهوری می‌خواست و می‌دید، که یگانه راه به جهانیان نمایش دادن قدرت و فرهنگ قبیله‌های پشتون، غصب منطقه‌های تاجیکانسوکندّاشته، مال و انشائاتها، موسیقی، فرهنگ و لباسهای ملّی تاجیکان را دستاوردهای پشتون نشان دادن می‌باشد، باید بیاموزاند، رهنما باشد، تا در جهان نه ستایش تاجیکان و دیگر فارسی‌زبانان باشد، بلکه -“بزرگ”ا پاشتونها.

مقصد داشت، با شعارپرتایها و سخن“ امپیرسازی” پاشتونها ذکر شود، که با بیت ناجای، پاشتون را از بوده‌اش بلند و دانا و جسور نشان دادن شاعر اقبال لاهوری، که “ آسیا یک پیکر آب و گل است، ملّت افغان در این پیکر دل است» ”- سرچشمه می‌گیرد و علّت بی‌فهمی همه پاشتونها می‌شود. اکثر از هدف نهایی م. اقبال بی‌خبر بودند، نمی‌دانستند، که او طرفدار“ امپراتوری پان‌اسلامیزم”.

اقبال وظیفه می‌گرفت، واجب بود، با شعر و دلیلها تاجیکان از حلقة دین اسلام بیرون نگردند، تا آنها زیر خونخوارتر شدن شریعتهای اسلامی بمانند و، موج بیهودگی اسلامی آنها را رها ندهد، رشد نیابند. بنا به همین عاملها اقبال همه آثار برای پاشتونها ضرور را برای شکست و غلام دین اسلام بماندن فارسی‌زبان آفریده است.

اقبال آثارهای آفریدة تاجیکان و دیگر فارسی‌زبان را باید، که به دین اسلام و“ قرآن” با شعیرم فارسی وابسته می‌کرد. نتوانست “ شاهنامه” فردوسی را دروغبافی سازد. آثار مولانا را تاجیکان زیاد مطالعه می‌کردند. اقبال می‌دید، که خواناترین، گوناگونترین آفریده‌های مولانا جلال‌الدّین رومی خشم باطنی او را بالا می‌برند، با یک تیر ۲ نشان زد، “ مولانا در دایرة“ قرآن” بوده است، “ مثنو معنوی ”به دین اسلام موافق، -گفتن را ”، چنین اعلام کرد:

“ مثنوی معنوی ”-ا مولوی

هست“ قرآن” با لفظ پهلویی ”.

۴.     بیم و ترس، تبلیغ دین و باور و مذهب، که یکی از محرک معنویات اجتماعی و محور دری‌زبانان خراسان می‌باشد، عامل واهمه‌اندازیهای زیاد گردید، که آنها، با فروختن خانه و انشائاتهای کارشایم، اسعار به دستامده را یکسر برای دریافت جاییپرواز در هواپیما خرج می‌کردند و چونّن عملها برای“ تودة انسانها خوابدیدن را می‌ماند، درگذشته دیده‌نشده واقعها بوده‌اند، گویا“جادوسازیها و افسانه‌ها در بارة کُشتار و غارتگریهای دیوهای درّنده برای به‌املاوردن خونریزترین شریعتهای اسلامی بوده بودند و” بی‌پروایانه جهانّیگهبانان، مثل سازمانهای (g ۲۰ ( یا (g۵+ ۱ (،) اعضایان شورای بی‌خطری سازمان ملّل متّحد) ، باخاموشی، نیز علیه تاجیکان بودن خود را تصدیق می‌کردند.

و همه پشتونها سدّرسد طالبان می‌باشند، که جانبداران مووقّت آنها امیرکا است، بلکه از سال ۱٧۴۰ میلادی بریتنیة کبیر می‌باشد، که برابر ملّتگرایان روسّیه و قبیله‌های ترکتبارها، برای در جهان نابودسازی زبان فارسی مبارزه‌ها دارند.

ا. پشتونتباران از حدودهای خراسان باید بیرون شوند و تدبیرهای سیاسی و اقتصادی تاجیکان و هزاره‌های خراسان

ا۱ چار کشور نامبرده، در عمل تواناند، امّا مشکلیها اجازه نخواهند داد، که آنها سدّ راه بازگشت امیرکا به خراسان باشند، که هر دو هماهنگیهای جیاسیاسی، که (اساساً گرد پشتونها می‌باشد) ، زایندة خرج دارایهای $ ۵، ۸ تریلّیان دلار فایدنمیاورده، می‌شود.

ا۲. سببها نهفته در رفتارهای قبیله‌های پشتون، که از شاه تا گدا از سالهای ۱۵۱۲ میلادی غارتگران شاهیگریهای سواتیان، انشائاتهای اردوزبان پاکستانی، دارایهای تاجیک و هزاره‌های خراسان قدیمی بودند، راهزن و تیرارگرانّند. پشتونتباران فهمش، ایستاده‌گریهای باطنی ندارند، تا کارخانه، منطقه و دولت استحصالسازنده را بپا مانند.

سال ۱٧۴۰ در خراسانی، که افغانستان نامگذاری کردند، پاشتونها حتّی یک خطّ و لوله‌های آبگذر پویست نکردند (،-همین قبیل خذمت‌رسانیها را کارشناسای اتّحاد شوروی بنیاد مانده‌اند).پشتونها کار عقلاً به ۱۰ متر جریان آب آشامیدنی را تنها به کوچه‌های کابل، یا هرات جریان می‌بخشیده را، نتوانستند انجام دهند. علم بزرگ قرن ۲۰ را شاهان و پاشتونژادان“باسواد” نفهمیدند، از این علّت، مدّت نزدیک ۲۰۰ سال آخر رشد استحصالات صناعتی را ندیده، خراسان دری‌زبانان، در دست بیل قدیمی، به دایرة قرن کامپیوتری درآمد.

ا۲. ۱. انتالیی الکسی‌اویچ کلیاساو، سابق پروفسور دانشگاه به نام لاماناساو، موهریر مجلة“advanسes in anthropology امیرکا”، کتابرا منتشر کرده است، که “پشتونها گویا زانویی ۱۲ م اولاد یهیدیان می‌باشند”، که در اصل بدنام کردن نمایندگان ملّت یهودی می‌باشد. یهودی ملّت باسواد و دانا می‌باشند، شاید عدّة از این ملّت روحاً مادت سال ۲۰۰۱ عذاب کشیده‌اند، روزهای، که طالبان سلطنت پشتونها را با ترکانیدنهای آفریده‌های بودیزم پنج‌هزارساله را نشان داده‌اند ؟

ا۲.۲. تمام جمعیّت مغزداران جهان در فوریه مارت سال ۲۰۰۱ حالت دلکف داشتند، که تودة“طالبان”در حدود کشور به نام افغانستان، نابغافریده‌های پرارزش تمّدونهای تا اسلامی را نابود می‌کرد، می‌ترکانید. خردترین آفریده‌های فرهنگ تا اسلامی را نابود می‌کرد، می‌ترکانیدند. با حجم خردترین آفریده‌های فرهنگ تا اسلام، بخصوص نایابترین آفریده‌های فارسیگویان، بدون اندیشه نابود کرده می‌شدند. جهان، ساکنان غیرپوشتون فاجععه را احساس می‌کرد، که تودة “طالبان”مادّه‌های ترکنده را زیر هیکلهای قامتراستکردة بودیزم جایگیر کردند، تا ترکانند، که یکی بلند    ۵٧متر، دیگری-۳٧ متر بود، که شگفت‌انگیزترین بودّه‌های باارزش دوره‌های گذشته در بامیان بود، ۵۰۰۰ (پنج‌هزارسال پیش آفریده بوده‌اند). گردآورندگان نابغه‌های فرهنگ جهان به دست مبلغ اسعار کلان پیشکش داشتند، تا در عوض ترکانیدن، بفیروشند آن همه آفریده‌های دست انسان را. سروران دین بودیزم به“طالبان”عمل ادبشکنی آفریده‌های فرهنگ گذشتگان بازداشته شود!”،به طلب داشتند. همین طور، با بهای نابود کردن پنج‌هزارسال پیش آفریده‌های فرهنگ دست انسان، طالبان مغروری پشتونها را ثابت کردند، ولی عقلداشتگان در حیرت بودند، که با کدام ادب امیرکا از جملة پشتونها سفیر امیرکا، مشاور امیرکا برای رئیسان جمهوری افغانستان تعیین می‌کرد؟. امّا هیچ کدام وسا یطحا گفته نمی‌شد، که در عمل چیتور می‌شود. فقط رادیو وّس، با لوحة رئیس سازمان ملّل موتههید دیر ماند گویان ۱٧ مارت سال ۲۰۰۱اظهارات پخش کرد، که قدیمیترین نقشه‌های بودیزم ۵۰۰۰ ساله نابود شده‌اند.

لحظه و روزهای مارت سال ۲۰۰۱ بازگشت حق‌شناسی، پایدارگردی عدل برای تاجیکان و هزاره‌های خراسان بود، تا آنها فوراً نبردها را مقابل“طالبان، بامقسد بی‌بازگشت بیرون کردن تمام پشتونتباران از حدودهای خراسان، می‌شدند”، کاشکی، آغاز می‌کردند، و تمام جهانیان جانبداران دری‌زبانان می‌گشتند. امّا، متأسفانه، نبود و نشد از علّتی که دری‌زبانان زیر تبلیغ دین، باور و مذهب، چون یکی از محرک اساسی معنویات اجتماعی و محور قرار داشتند، با ستایش عرب و راهبران ترکتباران و پشتونتباران، الحال اسلامزده شده‌اند، بی‌خبر، که دستگاه زندة استیسماری می‌باشند.

ا۳. شگفت‌انگیزترین لحظه‌ها بود، که تان بلیر، سیاستمدار ورزیده، سابق رئیس حکومت بریتنیا اکتبر سال ۲۰۰۱ ، ناگهان، اظهار داشت، که“بریتنیه و غرب سالهای پیشین در افغانستان اشتباه صادر کردند ”. از گفته‌ها دو معنا می‌آید، که“پشتونها ذهن رشد و دولتداری را ندارند، افسوس که بریتنیا، (با مغلوب و شکستیافتنها از دست تاجیکان خراسان در ۳ جنگ (سالهای ۱۸۴۲، سال ۱۸٦۲ باز جانبدار پشتونها بود، حکومت لاندان مستر است، که در چشم مردم بی‌گناه جاهلپرست می‌باشد.”

ا۴. ضمناً. علّت به هدف نرسیدنهای ۴ کشور- روسّیه، هندوستان، ایران و چین نمایان است (!؟) ، که الحال در مقابل طالبان، می‌توان گفت، ضد امیرکا، جوانی، - که چند هفته زیر نظارت اکتشاف بریتنیا بود، ملکة سیاسی و جنگی، حتّی دانش و تجربة موافق نداشته احمد مسعود را نشان می‌دادند. واقعاً، پدرش- احمدشاه مسعود، با یراق و میلیونها تاجیکان جنگ‌آور، در ۳۰ سال حتّی نتوانسته بود جلوگیر یک پشتون، مثلاً، گلب‌الدّین حکمتیار باشد، که با زیردستانش در ۳ ده‌سالة آخر، عدد زیاد کارشناسان غیرپوشتون و تاجیکان بی‌گناه هرات و کابل را قتل کرده است.

ا۵ . طالبان بالای مزار قهرمان- احمدشاه مسعود، با رفتار وحشیانه، میزک می‌ریزند، امّا پسر او، احمد مسعود، با طالبان در مسکو گرد میز مصلحت نشسته است، که زیب جوانمرد و ملّت تاجیک نیست!

با خواهش خود از پیشبرنده بودن احمد مسعود باید دست کشد، چنین “جبهة گفتوگاهها با قبیله‌های پشتون و طالبان”عموماً نالازم، هدف و مقصد نمی‌باشد.

ا٦.مگر از سالهای ۱٧۴۰ شکست تاجیکان، فارسیگویان قتلشده، منطقه و وطن گمکردنها، پس از گفتگوهای بافته و فریبدیدنها، بسنده نیست، که پشتونها وحشانیتر، تکرار به تکرار زیریپای کرده‌اند خرد و نیکرفتاریهای فارسی‌زبانان را، ناموس و غرور تاجیکان را، که چاپلوسانه نمایندگان آنها خواهش باز گرد میز مصلحت نشستن دارند؟

ا٧. بگذارید! پیشبرندگان تاجیکان خراسان، ّیونوس قانونی، اتموهمّد نور، استاد صیاد، ، محمّد محقّق، احمد مسعود، آغای دانش، ولی حزب به نام“ادلات و آزادی افغانستان” ضرور نیست، اینچنین امر‌الله صالح، محمود صیقل، سهیلا جویا، لطیف پیندرام و دیگر   باجسارت و تجربة راهبری و کاردیده‌ها باید باشند، تا تنها با نبردهای یراقناک، تمام قبیله‌های پشتونتبار را از حدودهای خراسان می‌توانند و باید بیرون سازند. با سببی، که سال ۱۸۰۱ حدودهای اوّلین دولت پشتون- دُرّانیها منطققه‌های جنوب و غرب پاکستان زمان کنونی و مرکز آن کوههای سلیمان، بین شهرهای پیشاور و کویتّه بود.

ا۸.   پیش‌بینم، که خونریزیهای کلان می‌شوند. بامورید است فارسی‌زبانان کشته‌شدگان را یادرس شد. مثلاً، در دیهیلگمان، که ٦۰-٧۰کیلومتر در جنوب کابل می‌باشد، پشتونها ۵۰-۵۱ هزار تاجیکمردان ۱۴-۴۵ ساله را با اشتراک فعالانة سربازان روسّیه سال ۱۹۲۸ مدّت چند ساعت کُشته‌اند، قتل عموم کردند، با سبب که مثل بچة س کا- شاه سرنگونشدة خراسان، آنها، تاجیکتبار بوده‌اند.

ا۹. “ملّت‌زدای پشتونها، بی‌خاطره کردن تاجیکان در تاریخ نظیر ندارد. حفیظولّای امین به سر تاجیکان آفت آورد، قلم عاجز به تصویرش”، که سالهای ۱۹۸۰-۸۱ میلادی از ۹ ملیلّیان نفر نقشة مقصدناک، ه. امین نزدیک ۲ میلیون تاجیک و هزاره را نابود کرد، در”وزارت، کوچه و بازار گنگک‌بازی”بود، تا غیرپوشتون بودن خود را مردم پنهان نمایند.

یا با خواهش نورموهمد ترقّی پشتون، راهبریّت اتّحاد شوروی ، یراقبدستان ۱۵۰ یکصد و پنجاه هزارة روس را سالهای ۱۹٧۹-۱۹۸۸ به ولایتهای دری‌زبانان سکوندّاشته، با فرمان جنگ و قتلسازیها فرستاد، تا با پشتونتباران”کمونیزم”برپا نمایند، که رادیو“میک” از مسکو نزدیک ۲ میلیون عدد کشته‌شدگان منطقه‌ها را می‌گفت، که ۱، ۸ میلیون نفر تاجیک بوده‌اند و آنها برای استقلالیّت خراسان نبردها را انجام می‌بخشیدند. پیشگویهای تدبیرها سالهای پیشین بودند. یونس قانونی گفته بود، که“حکمتیار جنگ جاری را جنگ میان دو قوم خواند. سکوت ما هم حدّ و ‌اندازه دارد، این سکوت به معنای ترس از کسی و یا چیزی نیست. قطعیاً سکوت نخواهیم و ناگزیر صدای مرزبندی بلند خهیم کرد ”.

ا۹. اکنون برای دری‌زبانان دیگر راه خلاص از نابودی وجود ندارد، به جز اعلام کردن و بپا ماندن“مستقلیت آزادفعال ، فرهنگی و اقتصادی جمهوری خراسان دری‌زبانان”.

تاجیکان پنجشیر و دیگر منطقه‌های خراسان باید هدف معیّن، “سازمان دادن جمهوری مستقل خراسان دری‌زبانان را داشته باشند، پیشرو سازند”.

با استفاده از“ورقة رایدیهی مستقیم خراسان دری‌زبانان”، ضمیمه می‌شود” که باید گردآوری نظر شمار دلخواه شهروندان را روییدست آورند، به اساس گرفتن همان رایگیرداوریها، اعلام جمهوری مستقل خراسان درّیزبانان را انجام دهند ”.

ا۱۰. باکاردانی از مقصد روییدست می‌آمده، گردآوری رایی مستقیم مردم دری‌زبانان“مستقلیت آزادفعال ، فرهنگی و اقتصادی جمهوری خراسان دری‌زبانان”را بتوسیب رسانیدن (قانونیساختن) و اعلام کردن ضرور می‌باشد.

. باید با استفاده از کامپیوتر، ورقة آسانترین رایدیهی مستقیم مردم از ۱۸ سال کلان را آماده کرد (وسا یطحای نشان‌دهنده‌ها در بند پایان).

ورقة رایدیهی مستقیمتاجیکن و هزاره‌ها   از ۱۸ سال کلان

1234

نام، نام پدرپرّه‌تر بخوانید مواد “تدبیرهای سربلندانه بیرون آمدن از سیاستهای

گرهخورده     ۲۵ میلیون دری‌زبا نان”   در (صحیفة صیت ، بند " استقلالیّت "، "سیاسی

ا۱۱. جمهوری مستقل خراسان دری‌زبانان”باید اسعار ملّی را، که نامش“خراسان”به معاملات برارد. اسعار“خراسان”با چنین بنکناتها بوده می‌تواند، یک خراسان. سه خراسان ،. پنج خراسان، ده خراسان، پنجاه خراسان، صد خراسان. همچنان خراسانهای خرد می‌شود: یک خراسان تقسیم ۱۰؛ یک خراسان تقسیم ۵ یک خراسان تقسیم ۲ بوده باشد.

ا۱۲. در همین زمینه، دری‌زبانان، با استفاده از کمکهای کشورهای خیرخواه باید پیگیر هدفهای نو و تکنولوژی زمانه باشند.

ا۱۳. سببهای اساسی خوشوندهای پوشیده در خراسان قدیمی بین امیرکا و بریتنیا کبیر، از یکسو، و روسّیه، از دیگر سو، ذخیره‌های کلانترین مس (متال نادر برای همه سیاره و ستاره‌های عالم) در مکان "ینک"، در غرب کابل می‌باشد، که هر کدام کشور می‌خواهد سهمای‌گذار اوّل بوده باشد.

ا۱۴. از نگاه جیاسیاسی کشورهای هندوستان و ایران با مقصد بپاماندن صلح و شغل مردم گریزة دری‌زبانان، می‌توانند هدایتگر باشند، تا “حمان ساکنان فوراً“با راه رایدیهی تاجیکان و حزاره - به جهانیان استقلالیّت آزادفعال، فرهنگی و اقتصادی جمهوری خراسان دری‌زبانان”را) باید اعلام سازند، که برای تودة مبارزان هدف اساسی، چون آفتاب، نمایان باشد -هدف و ایده‌آل- مجموعة عقیده‌ها و آرزوها مردمی می‌باشند.

ا۱۵. کشورهای هندوستان و ایران باید با جمهوریّت خراسان دری‌زبانان”چند کارخانه‌های مشترک تازه‌سازی، کارکرد و استحصال اسباب و وسا یطحای میسدار را، با  ۲۳درصد از سهمیه‌های به ۴ کشور منسوب‌بوده، کارپارسیّها را در عمل مانند، تا گیریزگان بازگشته به وطن، جایهای شغل ‌اندیشیشده را ببینند.

دری‌زبانان جمهوری خراسان از ابرهای باران جنگریز هم نگران و هم پیش‌بین باشند، تا قانونهای کشور نو و قرارهای وزارخانه‌ها، تحلیلگران سرمایه‌گذاریهای کشورهای رشدیافته - فرانسه، جپان، آلمان، امیرکا، - به استثنای کشورهایی، که ادیالوژی اسلامی را می‌فرستانند، بوده باشند. مثلاً، از سرمایه‌گذاریهای امیرکا، با پرداخت حقولسهمیه‌ها، حتماً جمهوری خراسان دری‌زبانان باید استفاده نماید، تا واردگردی تکنولوژی استحصال مالهای نو و نوترین هموار گردد، که معاریف و علم در مملکت رشد یابند. چنین روند به خراسان بازگشت دانش و ملکه‌داران دری‌زبانان را سرعت می‌بخشد.

ا۱٦. ضمناً، برای معاملات در جمهوریت خراسان دری‌زبانان، در ۵ سال اوّل فعالیّت کشور نو، می‌توانند تنگه‌های میسداشته - وسا یطحای گوناگوارزیش بوده باشند که برابر بنکناتهای پول ملّ جمهوریّت نو به نام ۱، ۳، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰“خراسان”در معاملاتهای خرید و فروش مالها و خذمت‌رسانیهای ساکنان بوده می‌تواند.

در هفته‌های نزدیک و تا نوروز ۲۰۲۴ میلادی اعلام استقلالیّت آزادفعال، فرهنگی و اقتصادی جمهوری خراسان دری‌زبانان”، برای آنها، مثل آکسگین، ضرور می‌باشد.

ب. امپراتوریهای تافتة نابافتة ترکتباران

ب۱. دری‌زبانان خراسان باید بدانند، مقابل آنها نه فقط پشتونیزم است، بلکه شدیداً در حال ازنو شکل‌گیری پنتیورکیزم - غصبمیساختة خراسان نیز می‌باشد، که به نفع فئودالها و روحانیان ترکتبار بالا، به منفعت امپریالزیم بینلمیلّی خذمت داشت و دارد.

بخصوص، اکبر قرباناو معلم قطاری از کانی‌بادام- شهری از ولایت سغد ژوئیة سال ۲۰۱۴ در هفته‌نامة روسی      sia+ ا پیشنهاد کرد، که“جمهوریة تاجیکیسان باتیزی ، بتمام باید حدودهای ازبکستان فیدرال بشود، برای جلوگیری پشتینیزم، ازبکان و تاجیکان افغانستان، با منطقه‌های سکوندّاشته‌اشان، نیز به حدودهای ازبکستان فیدرال پیوست گردند ”.

ب۲. نه همه کارشناسان می‌دانند. که پس از سال ۱٧۴٧ کششهای قبیله‌های ترک و پاشتونها برای ضعیفتر کردن حقوق و وکالتهای تاجیکان خراسان بود، فقط در سال ۲۰۲۱ شکست استقلالیّت خراسان قدیمی انجام گرفت. با کوشش پشتونها و خیانت غنی ، از خریطة جهان“کشور دروغبافته به نام افغانستان“برداشته شد. کارمندان هفته‌وار «سمک ”-۱۹. ۰۵ ۲۰۲۲” از دوشنبه نیرنگها را درست نفهمیده‌اند، خبر ناخوشی را، “خبر خوش” نشر کرد-. دوستم مجبور شد قدرت حزب جنبش ملّی را اعلام سازد، که سدّدرسد بافتة ناتافته بود”، و پس از روزهایی، که“تاجیکان خراسان در قلّه‌های بلند پنجشیر و اندراب طالبان را در دایرة هدف و قتلکردنها گرفتند“ - می‌نوشت خبرنگار“سنگر”. باید دانست، که دوستم نقشه دارد، که سرزمین خراسان قدیمه را به “ازبکستان فیدرال”همراه سازد ” ، حتّی زنهای دری‌زبانان آن کشور می‌دانند، که“ نبرهای تاجیکتباران خراسان قدیمی مقابل بریتنیای کبیر، پاکستان، روسّیه و طالبان نتیج‌آور بودند و همیشه در سایة آن دستاوردها، دوستم، طی ٦۰سال آخر، مثل نفتسوزی دود می‌کرد و ، تمام النگة پیروز‌ی را به پاشتون و ازبکان نام‌نویس می‌کرد، که از نیرنگ دوستم م. نجیب‌الله، پرزیدنت وقت در کشور، به دوستم سال ۲۰۰۰ م خشمگینانه گفته است. تحلیلها ثابت کردند، که اتّحاد تاجیک و ازبک در اسر و ده‌ساله‌های خراسان قدیمی بر ضرر تاجیکان همیشه انجام می‌گرفت.

  1.  دو تودة ملّتگرایان، بخصوص در ترکیه (دنیویگرایان و اسلامگرایان) ، رابطه‌های خود را نسبت به اسلام تغییر دادند، “سنتز ترکیه و اسلام”را قویتر ساخته‌اند و می‌بینند، که، با نام اسلام، غصب هزارسالة حکومت و حدودهای آسیای مرکزی، دستاوردهای کلان را گرفته‌اند. و آنها پیگیری احیای“هویّت و شریعتها اسلامی” می‌باشند، تا فارسی‌زبان خذمتگزار و نابود شوند. پنتیورکیزم ملایمکارانه کوششها را انجام می‌دهد.

مثلاً، از استفادة همنام تاریخی و ایجاد“امپراتوری توران”، جهانیان نگرانیها دارند از“اتّحاد کشورهای ترکتبار ”. افسوس، که ولدیر پتین، رئیسیجومهوری روسّیه، بدون درک، می‌گفت:“سران کشورهای ترکتباران- همپایهای ما، اندیشه‌های یگانگی ترکزبانیها را می‌گویند، که ضررآور نمی‌باشد. گویا و. پتین فراموش می‌کرده، که دایرة سیاست“امپراتوری توران» ”کشورها، منطقه‌ها و ولایتهای را درنزر دارد ، که حالا حدودهای کنونی روسّیه می‌باشند”، در برابر سرزمینهای مستقل قاوقاز شمالی، خراسان و جمهوری تاجیکستان.

ب۳. اسنادهای نابود کردن، مثلاً، استقلالیّت جمهوری تاجیکستان سالهای آخر رنگ و روند پوشیده را می‌گیرد، هر روز عملهای مشخّص خرد و پوشیدة استقلالشکن احساس می‌شوند. نداستن نقشه‌های تافتة نابافتة اپیرییخواهان ترکنجاد، نابینا ماندن و مغلوبیّت هر تاجیک را نشان می‌دهد.

ب۴. عجایب‌‌ هم بود، که روزهای آخر ژوئن سال ۲۰۲۲، مثلاً، روی میز کاری گردآورنده چند ورق می‌ایستاد از نام“جلوگیران شکست استقلالیّت جمهوری تاجیکستان”و متن آنها اینجا آورده می‌شود: “هفته‌نامة“ تاجیکستان”(که در اصل از سال ۲۰۱۰ ازبکان و ازبکیستان را ستایش دارد) در شمارة ش۲۳(۱۴۸۲) ۲۰۲۲ با قلم آ. صاحبزاده می‌نویسد، که امامله‌ای رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان ۰۲. ۰٦. ۲۰۲۲ با دعوت شوکت میرزیایف، پرزیدنت ازبکستان با سفر رسمی ۲ روز در تاشکند بود، “خیلی بابرار انجام یافت ”. سند استراتژی- ایلامیه در بارة تحکیم دوستی و اتّفاق ابدی بین جمهوری تاجیکستان و جومهوری ازبکستان به امضا رسیده‌اند.

. ولی مطبوعات و اعضایان حکومت تاجیکستان ، که با رئیسیجومهور در تاشکند بودند، با دهان آب گیرّیفته‌اند، “نمی‌گویند، متن ایلامیه چه است، کدام مسئله‌های سیاسی جمهوری تاجیکستان مستقل را به دایرة “اتّفاق ابدی”انداخته است. همان استراتژیه، ایلامیه“دوستی و اتّفاق ابدی”کدام شاخه‌های مستوقیلیّت تاجیکستان به دام“اتیفاق ابدی وارد کرده است”، و پوشیده بودن متن چاپنشدة همان استراتژیه خیلی تشویش‌آور می‌باشد.

ب۵. هفته‌نامة“تاجیکستان”زیر“اتّفاق ابدی”رسم ه. رحمان و ش. میرزیییف جایداده است، که هر دو با پنجه‌های دستان راست خود گلابوس- شکل کولولة یک دولت را پخش دارند و”این رسم با چنین پوشیدگویها به نهار گرفته شده‌است و هر دو پرزیدنتان در سایة فقط پارچم ازبکستان ایستاده‌اند ”. جلوگیران نگرانند، که مبادا ایلامیه “اتیفّاق ابدی در بارة به ازبکستان فیدرال با سازشنامة از ۰۲. ۰٦. ۲۰۲۲ وا‌گذار شدن حدودهای جمهوری تاجیکستان نباشد؟”، که تاجیکان چنین باخت و فریب و استقلالشیکستن را ندیده‌اند، که پس از قتع گشتن وکالت راهبران اعلام و بازگو بشود.

ب۵.۱. 

در صیت uzlidep. uz ۰۳ ژوئیه   ۲۰۲۲با روسی خوانده‌ام“ امامل رخمان و شوکت میرزیایف «اعلامیة یگانگی و دوستی ابدی جمهوری تاجیکستان و جمهوری ازبکستان» را امضا و تصدیق کردند،۱۰ ژوئیههمان صیت با روسی می‌نویسد“ امامل رخمان و شوکت میرزیایف «اعلامیة دوستی ابدی و همکاریهیهای  جمهوری تاجیکستان و جمهوری ازبکستان» را امضا و تصدیق کردند.

 

چرا در صیت www. uzlidep. uz روزهای ۳۰ و ۱۰. ۰٧. ۲۰۲۲ با روسی دو نوشته "الامیة سترتیژی  یگانگی و دوستی ابدی" و "اعلامیة سترتیژی دوستی ابدی و همکاریهای جمهوری تاجیکستان و جمهوری ازبکیستان" چاپ گشته است، که معنای " اوّل به اصل ثبت ازبکی امضاشده موافق می‌باشد، که نفری روز ۳۰.۰٧۰. ۲۰۲۲ درست به روسی برگردانیده "یدینینیی" یگانگی و دوستی ابدی" نامیده است.گردآورنده می‌گوید، که روز۳۰. ٧. ۲۰۲۲ صیت www. uzlidep متن اعلامیّه را درست نوشته بود و یگانه دلیل تاجیکان جمهوری تاجیکستان می‌باشد، که برای پیگیر بودن و صحیحیّت متن ایلامیة سترتیژی را از ۰۲. ۰٦. ۲۰۲۲ در تاشکند امضا کردن اماملی رحمان، رئیسیجومهوری تاجیکستان را مه‌ایین گردد. موتّسّیفانه، سراسیوار، استراتژیه - اعلامیه “ بیرازیگی پرلمان و مردم جمهوری تاجیکستان امضا شده است.

 

  1.  ” جلوگیران نگرانند، که مگ ایلامیه “اتیفّاق ابدی در بارة به ازبکستان فیدرال با سازشنامة از۰۲. ۰٦. ۲۰۲۲ وا‌گذار شدن حدودهای جمهوری تاجیکستان باشد؟”، که تاجیکان چنین باخت و فریب و استقلالشیکستن را ندیده‌اند، که پس از قتع گشتن وکالت راهبران اعلام و بازگو بشود.روشن صیت    uzlidep ، که در ۳۰ ژوئیه    ۲۰۲۲با روسی می‌نویسد «اعلامیة یگانگی و دوستی ابدی جمهوری تاجیکستان و جمهوری ازبکستان» را امضا کردند،

 

ب۵.۱. از کدام سبب متن پُرّة استراتژی- اعلامیه در بارة تحکیم دوستی و اتّفاق ابدی“در مطبوعات دور منتشر نشد؟ برگردان“اتّفاق ابدی“از تاجیکی به روسی، “ویچنیی سایوه”می‌باشد. بیم جمعیّت ما، که مبادا، حدود ۱۲۴. ٧هزار کیلومتر کودرتی از پنجة چین باقیماندة جمهوری تاجیکستان مستقل ، اکنون حدود ازبکستان فیدرال نباشد، نشود؟”.

 

ا ز شوروی میراث مانده است، که“اتیفاق”معنای هم “آبیدینینی، یا با تاجیکی اتّحاد”و“سایوز“را می‌دهد، که معنایش مستقیماً“دو دولت اتّفاق یگانه، یک دولت را تشکیل کرده‌اند”است؟ ».

 

ب٦. واقعاً، نتیجه‌های اعلامیه از ۰۲. ۰٦. ۲۰۲۲۲چنین باشد، خوف کلان مکارانه نهفته، برای آیندگان نشان می‌دهد، که پس از ۱۱. ۱۱. ۲۰۲۲، جمهوری تاجیکستان قسمی از منطقاً، به عضامپراتوری کشورهای ترکتبار”تبدل گشته است، حتّی ۱ ثانیه چنین واقعه شکست استقلالیّت کشور تاجیکستان می‌باشد و تمام تاجیکان کشور باید بپا خیزند و، با نبردهای یراقناک استقلالیّت کشور خود را هیوز نمایند.

 

حالا وقت به منعفیت استقلالیّت جمهوری تاجیکستان می‌باشد. 

 

. از وکیلان مجلس نمایندگان تاجیکستان جلوگیران خواهش دارند

 

حجّت در تاشکند امضاشده را با قرار مجلس تصدیق نسازند، استراتژیه - اعلامیه در بارة تحکیم دوستی و اتّفاق ابدی با جمهوری ازبکستان“را تصدیق نسازند، تا کلمه به کلمه متن با ۲ امضا و مُهر قبول‌شده در مطبوعات چاپ نشود،

اگر در متن اعلامیه عبارة “اتّفاق ابدی”باشد، با قرار وکیلان، حجّت اعلامیه رد، بیکار کرده شود. در عوض استراتژیه - اعلامیه در بارة تحکیم دوستی و اتّفاق ابدی با جمهوری ازبکستان“، شرطنامة جمهوری تاجیکستان و جومحوری ازبکستان را در بارة زیست و رابطه‌های صلح‌آور به جانبها، امضا شود. 

و. تورانیان را میراث ترکتباران اعلام کردن ۵ کشور، کجا بودند(?) نخستین پارس، ایران و توران و نبردهای سپیتمین با الکساندر مقدونی

و۱. و ستایش ترکتباران آغاز شد، که عبدالغنی ممدزیماو سالهای ۱۹۹۲-۲۰۲۱، عوامفیریبانه، خود را دانشمند و جانبدار تمّدون آریایی نمایش می‌داده‌است و فُرسد‌طلب “تمدّن تورانیان را میراث ترکتباران اعلام کردن ۵ کشور بوده است ”. “سیاست‌شناس”از در ۱۱. ۱۱. ۲۰۲۲، گردآمدنهای سران کشورهای ترکزبانان در شهر سمرقند یادرس گردیده، با افتخار، در هفته‌نامة روسی sia+ا،.۱۲.۵۱. ۲۰۲۲. بیان دارد، که“برای کشورهای ترکنجادان جهان تمدّنها و میراثهای بی‌نظیر ذهنی تورانیان، در همین زمان و آینده یگانگی آسیای مرکزی مقرّر می‌باشد، چنین فهمش را نه فقط در پایتخت ۵ کشور ترکزبانان، بلکه به کنار گوش و هوش منطقه باید رسانید”.

و۲ . ذکر گردد، که تا غصب و ضبطکردنهای ترکنجادان، تمدّنهای فعّالیّتداشته، بخصوص تورانیان را، میراث و مال ترکزبانان دانستنها، نمایش کورسوادان می‌باشد. از دوشنبه (پایتخت جمهوری تاجیکستان محترم حاتم پاسخ درست آورده‌اند که“سرزمینهای به ایرج وا‌گذارشده، میان رودهای سر و پنج کنونی بود. سرزمینها در اختیار ادارکردن سلم- شمال رود سر تا حدودیهای“کول بلخش، سرزمینهای به تور وابستشده - از قطارکوههای فرغانه تا حدود خوتن را فرا می‌گرفتند ”. سرزمنهای سلم و تور یکجایه به نام توران و سرزمینهای ایرج به نام ایران مورّفی می‌شدند ”. پدر ایرج، سلم و تور فریدون می‌باشد، که پیش از حکمرانی جمشید و ضحّاک بود.

و۳. تورانیان در حق آنها تاجیکان بوده‌اند - ساکنان“آسیای مرکزی محسوب می‌شوند-ابراز دارد، مثلاً، دانشمند ایرانی ایرج بشری، -“ ، که اصطلاح توران و ترک علاقه‌مندی ندارد و ایران و توران وطن اصلی و تاریخی ایرانیان و تاجیکان می‌باشد. بحثها شکل ته‌اسوب‌آمیز و از علم دور می‌باشند ”. ایرانتبار قرن ۲۱ میلادی ذبیح‌الله صفا قطعیاً می‌نویسد، که “توران را شعبه‌ای از نژاد آریان ایرانی بدانیم و خط باطل زنیم تمام اشارتی، که در بارة ترک دانستن تورانیان می‌باشد ”. محترم حاتم-نوشته‌اند“همگان می‌دانند، که توران به ترک حج ربطی ندارد.

همین طور، پنتیورکیزم، که ملایمکارانه ضبطسازیهای حدودهای دیگر کشورها، بنام امپراتوری توران، در عمل“امپراتوری ترکان”را رونق و پیشرو می‌گرداند ، -خلاصه دارد تحلیلگر رمزیه میرزابییکاه -، و“برپاسازندة قشونهای دهشت‌انداز به نام“توران”می‌باشد.

. رضایت ناجور و اشتباه اندیشه‌رانی سران کشورهای(g ۲۰))و۴ کشورهای ترکتباران جهان قرن ۲۱ میلادی می‌باشد)، که قبیله‌های ترکتباران، پشتونها، مثل گذشتگان خویش ، نه فقط منطقه‌های ولنگارکردنهای دیگر انسانهای وطن و دولت ملّی گمکردگان را، بلکه تمدّنهای تا ضبطکردنهای ترکتباران و پشتونتباران فعال بوده را، میراث و مال ترکزبانان و پشتونزبانان می‌دانند، می‌نویسند، که اشتباه نیست، بلکه ظلمزودایی، هوسمندسازی آیندة دهشتزای می‌باشد. چنین مسئله‌ها باید با خواهش جمهوری تاجیکستان در جلسة سازمان ملّل موتههید بررسی گردد.

و۵. ممدازیماو شادان می‌گوید، که “بازینگران”کلان (روسّیه و چین -خ. عظیماو) از دایرة آسیای مکزی بیرون رفته، به ۲ سمت تقسیم شدند -در غرب، اطراف نیمجپزیرة “قریم (اکراینه) ، - در شرق گردگرفتگان جزیرة “تیون”می‌باشند” (که در حال آزادی از حکومت چین ۱۰۰ سال، تا سال ۱۹۹۵ میلادی، در دایرة اداره کردنهای بریتنیای کبیر بود”، ولی چین جزیره را حدود خود می‌داند).

و٦. ممدزیماو، با دروغ بافتة ناتافته خذمتگران ترکان بودن جمالیدن بلخی (رومی) شاعر بزرگ تاجیکان را نوشته است، که گویا “مراسم به تخت نشست سلطان عثمانی با اشتراک همین شاعر - دانشمند” انجام گرفته باشد، مقصدهای فریب دادن خوانندگان را عملی کرد و“برسمیت شناختنشده ساختار خونریز اوسمانی ترکنجادان را، غیرعلمی، ستایش می‌کرد

گ. دو سمت کُشتار و خونریزیهای بی‌گناهان با جنگهای ترکتباران

گ۱. آموزش دریافتهای ترکنجادان، تحلیلهای روحانیّت اکثریّت قبیله‌ها، کوششها، تعصّبکاریهای آنها شهادت می‌دهند، که با گذشت دورها، قرنهای ۹-۱٦ میلادی، در برابر قبیله‌های عربی، قبیله‌های ترکتباران زیر فتنه‌گریهای بریتنیه کبیر بوده‌اند.

گ۲. نمایندگان انگلیسزبان بریتنیا کبیر، که تجربه‌های کلان در تقسیمبندی منطقه‌های قطعة امیرکا، در کُشتارهای بی‌رحمانة قبیله‌های هندویان قطعة امیرکا بی‌رحم و سنگدل شده بودند.

گ۳. بریتنیا کبیر، با فتنه‌گریها، قبیله‌های ترکتباران را نظارت می‌کرد، تا آنها مقابل امپراتوری و قدرتهای جهان اعلام جنگ را در ۲ سمت جهان اظهار نمایند. دورهایی، که فرانسه، در جنگهای طولانی با اسپنیا، علّتیافته بود، بریتنیا می‌خواست یگانه کشور نشیکستة اروپا و جهان باشد.

گ۴. در اساس فتنه‌اندازیهای مشترک با قبیله‌های عربی، بریتنیای کبیر اوّل قبیله‌های ترکتبار را به‌اوروپا و شرق نزدیک مقابل اپیریة کلان فارسها و امپراتوری اتلیینها هدایت کرده است، تا، مثلاً، پالشه و روسّیة پادشاهی جنگزده شوند.

گ۵. راهبران امپراتوری فارس در اطاعت آنها فعّالیّتداشته، کشورهای منطقة اوروپای شرقی و شرق نزدیک را نخواستند، به نبرد شوند، بخیزند در مقابل اعلام کردة ترکان- ساختار عثمانی و شاهیگریهای قریم، مدّتی خاموشی را اختیار کردند، تا ۳ برد امپراتوری خود را دیدند، که (۱) ساکنان اروپ را کوششهای مسلمانسازی ترکان را می‌شکنند، (۲) به نبردهای یراقناک پیچیدن با عثمانیها، در حالتهای دست‌بالا شدن فارسها هم، کلّ مردم اروپا آرام نمی‌گیرند، (۳) می‌خواستند، پیشگویها را به انابت گرفتند، که ترکان عثمانیها، شاید دیرتر، امّا حتماً شرمنده‌وار شکست می‌یابند. نتیجه‌ها را ورقهای خبرنویسان نشان می‌دهد، که مدیریّتهای امپراتوری فارسها ذخیره‌ها را برای آرامی حدودهای امپراتوری در قاوقاز شمالی مخفیانه مصرف کردند، تا ساکنان از گرسنگی ترکنجادان ملّتگرا آورده، رها یابند. ترکان عثمانی خود را“غالب دانستند، فارسها از ترس ترکان، از شاخه‌های امپراتوری خود دست کشیدند”.

گ٦. افتخار کردنهای ا. ممدزیماو از ساختار عثمانی اساس علمی و عملی ندارد، چون که“ امپراتوری ترکان”هیچ کدام ادباموزی نشان نداد، مثلاً، شهرسازی، قسر زیباپرستی، یا کدام زواد و کارخانه‌ای را میراث نمانده است. فقط ساختار اسامانیها ویرانکاریها، آتشزدنها، واقعه‌های خونریز و بی‌گناهان را نابود کردن داشتند و ساختار غارگرانه بود. تاریخ بشر چنین شرح می‌دهد، که“عثمانیها مقابل امپراتوری پرقدرت ریم- ملّت اتلیینی نبردهای خونریز را پیش می‌برده است. نگرانیها در عمل بوده‌اند، که خانیگری قریم با ترکان نبردهای مشترک برای غصبکردن منطقه‌های زپاراژیکسک می‌بردند.

در جواب قشونهای روسّیة پادشاهی سال ۱٦٧٦ شهر چیگیرین- پایتخت باگدن خمیلنیسکی را اشغال کردند. سلطان ترکیه منطقه‌های ساحل راست دنیپیر را ملک خود دانسته، قشونها را برای دوّمبار غصب کردن چیگیرین سفربر می‌سازد، جنگهای خونریز ۲ سال دوام کرد، شهر نامبرده پرّه زیر آتش می‌سوزد. روسّیه سال ۱٦۸۱با خانیگری قریم و ترکان در باغچسرای سازشنامة صلح را در عمل می‌مانند، که “منطقه‌های ساحل چپ دنیپیر و کییف حدودهای روسّیه می‌باشند، حقوقهای ساکنان قریم و ناگیها برای استحصال بایگریها از ساحلهای چپ و راست دریای دنیپیر برقرار می‌شوند.

گ٧. عثمانیهای ترکتبار دین اسلام را کوششهای در اروپا پابرجا کردن داشتند، سال ۱٦۸۲میلادی تمام منعبه‌های جنگی را مقابل امپراتوری ریم روان می‌سازند، که سال ۱٦۸۳میلادی ، با استفاده از چلهزار ساکنان قریم، پنج‌هزار کزکها، مالداونها، وخاوها شهر وینه را، که مرکزی امپراتوری اتلیوی بود، در معاصره می‌گیرند. خوشبختانه، ساکنان منطقه می‌بینند، که عثمانیها چند تودة اروپایها را برای کُشتار دیگر اروپایها مجبور می‌سازند. حسیات حق‌شناسی اروپایها بیدار می‌گردد، قشونهای امپراتوری ریم، دعوتهای سروران دین خریستینی با ۸۵ هزار قشونهای یراقدار و ۱۵۲ پشکه (پوشیک) ، تحت سروری یان سابیسک مقابل قشونهای ۹۰هزارة عثمانیها نبردها را انجام می‌دهند، که ۳۰۰ عدد پوشیکهای ترکان کارناشایم می‌گردد. ماه سپتامبر سال ۱٦۸۳میلادی قوّه‌های موتههیدة اروپایی ترکها را مغلوب کردند. و با اشتراک روسّیه همه کشورهای با عثمانیها همسایه، مقابل ترکان جنگ داشتند، تا ترکیه و قشونهای، که اساساً ساکنان قریم بودند، از حدودهای اوراپا بیرون کرده شوند، که از ظلم چندسالة مسلمانسازیهای عثمانیهای ترکتبار آزاد بشوند.

گ۸. در نوبت دوّم، با راه‌نشاندادهای بریتنیا، قبیله‌های ترکتباران تاختّازهای مقصدناک را آغاز کردند در سرزمینهای آسیای مرکزی، منطقه‌های قاوقاز شرقی.

گ۹. ۱. مورد نبردها، با تاختنها، عملبرداریها از شکست و مغلوبیّتها از همدیگر، همچنان ضروریّت کمکهای اقتصادی، جنگی، دریافت اسپهای تیزدو را ترکان می‌فهمیدند، که در مجموع کمکرسانهای همخونها می‌نامیدند، تا“هیبت، زورنشاندیهی، ضبطسازی، تمامییتخواهی ترکانه”را به جهان نمایش دهند. منطق رشد گواه است، که قبیله‌های نامبرده از زینه‌های گوناگون شغل و افضلیّتهای ملّتهای بافرهنگ را می‌فهمیدند ، ولی هر یک قبیله خود را در زینة چندشاخة ترکانه می‌دید، می‌یافت.

.

گ۹. ۲ . از این سبب پیشوایان قبیله‌های ترک منطقه‌های افضلیّتناک را، که آنجا شهرهای قدیمی ایرانتباران آبادکرده (سمرقند،تبریز، تهران، مشهد، کانی‌بادام اوسطوروشن، قوقاند. ، نمنگان، فرغانه، تاشکند، کابل، هرات، بامیان خجند، تیرمیز، بخارا، خیوه) ، منطقه‌ها بین آمودریا. سیردریا را به قبیله‌های با مغولامیخته، ازبکها، عثمانیها. سلجوقیان، غزنوی و، تیموریان، منغیتی منسوب دانستند، (آن زمانها قبیله‌های ترکتبار نمی‌دانستند ضروریّتهای آماده گشتن قاغذ و قرارهای خطّی، فقط به خاک و خون کشیدنها، به دولتهای هفتالیان، سامانیان دست تجاوز زدند و در هماهنگیها با عربنژادان، تاجیکان را مسلمان خواندند.

گ۱۰. با گذشت ایّام، با راه‌نشاندادنهای نمایندگان بریتنیا کبیر، برای در آینده جدای‌اندازیهای خون‌آشام بین تاجیکان ایران و آسیای مرکزی”، “دین اسلام را با ۲ شاخة کلان - شیعمزهب و سونیمزهب جدا کردند، سپس، با زورنشاندیها، ساکنان قدیمی آسیا مرکزی را سونیمزهب گفتند، اعلام کردند.

به هرهال ترکنجاتان، که در محیطهای نابهنگام توده‌های ساکنان، خود را پیشوای آنها می‌پنداشتند، ولی بهر نمایندگان چند قومهای ترکتباران، مثلاً، برای قبیله‌های قلیق، برلاس و اویغورها حصّه‌ای ‌از منطقه‌های در بالانامبرشده‌ها را مخصوص پیش‌بینی نکردند، قبیله‌های ذکرگشته، حیرانمانده‌ها بوده‌اند.

گ۱۱. . امّا از جملة همین قومها، عملهای نتیج‌آور بودند، مورد ذکر نمایندة مشهور قوم برلاس می‌باشد، که الحال بابور، با تاختن و کتلسازیازها و تلاش برای منطقه‌ها را به اطاعت خویش آوردن، نتیجه‌های کلان را صاحب بود، مثلاً، در منطقة“دشت کولک”با تاخت و تازهای قلیقها، که برای صاحب گشتن به حشمد و پناهداشتنها، مدّتهای کوتاه خود را “ازبک”می‌دانستند، بابور با طرفدارانش نبردهای خونریز با قلیقها داشته است.

گ۱۲. منطقاً، ترکتباران منطقه‌های آسیای مرکزی را، -مثل“آهوی صیتمیشده مپینداشتند”،-و از منطقه به دیگر منطقه‌ها، با اصولهای غارتگری، گردآوری انشائاتها و دریافت طرفداران، پیدا می‌شدند ، بخصوص، بابور در سالهای ۱۵۳۰ (?) الحال ولایت‌دار فرغانه بود، می‌خواست شهر سمرقند را همیشه در اطاعت خود آورد، ولی از شمال قبیله‌های ازبکتبار... مقابل بابور جنگ را آغاز کردند و، اسپ‌سواران بابور مغلوب شده‌اند.

گ۱۳. ناگفته نماند، که“اتّحاد”، در دوره‌های گذشته نامنگرفتة ترکنژادان، هدایتگر بود، که اوّلتر از همه پیشوایان قبیله‌های ترک، با نبردها دیگر سرزمینها، شاهیگریها، دولتهای ملّ ایرانتباران و هندیتباران را غارت نمایند.

گ۱۴. مورد بازگفتنیهای ترکنجاد- یغور مخمود قاشغری آمد، که، مکّارانه، به ترکتباران مقصدها را در دیوان“لغات-ات-ترک”، گفته است، که: “تاتسیز ترک بولمس، باشیز برک بولمس[1]”،. مضمون: “تاجیک نباشد، رشد نیابد ترک، کلّه بی‌عقل باشد، هیبت نیابد تلپَک ”. آنزمان بی‌سوادان تاجیک را“تات” می‌گفتند، ایرانیان هم به سؤال فرمانروایان ترکشان، «تاتسیز؟» در آن دوره“هه گویان”، پاسخ می‌دادند.

گ۱۵. و نقشه‌های، -مخفی از ایرانتباران را،-نماندگان قدیمی بریتنیة کبیر و عربرنژادان جانبدار می‌شدند، مثلاً، در قارة هند مسلمانسازیها شروع گردد، تا هماهنگی تمدّنهای هندی و ایرانی ول‌انگار گردد.

گ۱٦. پس از در دایرة قبیله‌های ازبکتباران آسیای مرکزی مغلوب شدنها، بابور رهسپار به هندستان می‌شود،- لحظه‌های پیشامده را نماندگان اکتشاف بریتنیا و عربتباران- نگهبانان دین اسلام،- با مهارت راه‌نشانمیدادگان همسفران بابور می‌شوند، تا بابور، با دریافت حقگیری نبردها، نابودساز و و ول‌انگار گشتن شاهیگریهای تاجیکان سواتیان را انجام بخشد، که وکالت پنجاه درصد غالب آمدن مغولنجات در مقابل شاهنشاهیهای هوندوستان بوده بود.

گ۱٧. با همین مقصد عربنژادان. با مصلحت کارمندان اکتشاف و نمایندگان بریتنیا دستورعمل می‌گرفتند، که نبردهای مسلمانسازیهای تیمور و بابور با تنگه‌های طلا و نقره‌گینی قبیله‌های عرب مبلغرسانی گردد، تا دایرة دین“اسلامی مخصوص ‌اندیشیدشده”وسیتر بشود، که گردآوری دارایهای بریتنیا و عربها لبریز باشد، بهره‌گیری افضلیّتهای دین اسلامی، که“شاخه‌ای از تمندون خریستاس بود”در عمل بوده باشد و، در منطقة بزرگ زبان فارسی هماندورة جهان، زبان انگلیسی پیگیر بشود.

گ۱۸. نتیجه‌های هماهنگی آینده‌بینیهای نمایندگان بریتنیای کبیر با عربنژادان در آخر قرن ۲۰ میلادی چنین می‌باشد، که کارشناسان پاکستان اسلامی- کشور نبردگیرنده از سال ۱۹۵۲ میلادی،-هم برای کشور خود و هم برای عربستان سعودی استحصال یراق هسته‌ای (بمبة اتمی) را انجام دادند، تا این ۲ صاحبان یراقهای هسته‌ای، موافقن، مقابل دولت فارسی‌زبان ایران و هندیزبانان هندوستان مورد بیم و ترس‌اندازی پرتافتنها را پیدا کرده‌اند.

د. کجا بودند(?) نخستین پارس، ایران و توران و نبردهای سپیتمین با الکساندر مقدونی

مکیدانی. د۱. فاجععهای در پارس نهفتة، ازدواج رخشانه با الیکسنرد

مقدونیه افزود و قشونهای ۱۰۰۰۰- دههزارة نفرة او جنگ را مقابل دولت هخامنشی فارس اعلام کرد، تا قصدگیر باشد. در آغاز مقصد فایلقوس ۲ از دست پاسبان شخصی خود کُشته شد.

پسر بیست‌سالة او، الکساندر مقدونی، سر حاکمیت آمد. و مثل فایلقوس ۲ به تشکیل و تکمیل قشونها، بخصوص عسکران سواره، پیاده‌گرد زیچسف یونانی، مقدونی اهمیت می‌داد.

د۲. بردها و تجربة جوانمرد در آن نهفته بود، که الکساندر نفری شاید در جهان بود، که مکتب مخصوص اداره کردن قشونها و توده‌های زیردستان را خوب آموخته و تدبیرگرايي دربر داشت (در مقابل بی‌جرأتی، استعداد جنگی نداشتن آخ اردشیر ۳، که وقت زنده بودن پدرش- دارایی ۳، پادشاه هخامنشی، با فتنه‌گریها برادرانش را به قتل رسانید) ، و سال ۳۳۸ تا میلاد با کوشش طبیب خود آخ اردشیر ۳ زهرخورده، کُشته شد.

د۳. لشکر یونان و مقدونی در آریان (خراسان بزرگ) به مقاومت دچار آمد، تودة سیر‌شمار آریایی با سرداری ستیبرزن از اسکندر رهایی یافته، به دستة بیسّ همراه شد. الکساندر مقدونی، ولایتهای جنوبی خراسان را ضبط کرده، از اغبة هیوندوکُش راه شمال را پیش گرفت.

هنگام لشکرکشیهای الکساندر می‌کیدانی به شمال آسیای مرکزی، مردمان مقابلییتداشته را سغدی، سکایی. اسکیفها، موسّگیتها، دهیها، خوارزمیها نام می‌بردند.

د ۴. قوّه‌های مدافعوی آسیا مرکزی و باختر مکتب - مرکز اداره کردن آموزش و ارج‌‌گذاری محاربه‌ها را نداشتند، در حالتی، که قسمی از منطقه به دولت هخامنشی اطاعت می‌کرد.

توده‌ای با سواره‌های سغدی از پس الکساندر روان شدند، که آکسیرت و سپیتمین، که اوّل سردار محاربه‌های جنگی مقابل الکساندر بودند. با نزدیک رسیدن به بیسّ، الکساندر مقدونی به منطقة سغد، به نوتاق رفت، مراقند را ضبط کرد، در شهر گرنیزان کشاد و دهات اطراف را، به خرابه‌زار تبدل کرد.

د۵ . با لشکر یونانی سوی شمال و شرق تاختن داشت، ولی سغدیها، همه چون یکتن، به مقابل استیلاگران مقدونی سالهای ۳٧٧-۳۲۹ تا میلاد سر برداشتند. “یکی از اوّلین نمونه‌های چنین مباریزه‌ها، برخوردن تجاوزگران یونانی با طایفه‌های سغد ولایت کوهستان اوسطوروشن می‌باشه‌اد، که وقت از کوهسار بین مراقند و کراپال می‌گذشتن اسکندر روی داده بود.

اهالی کراپال، که مرکز شورش به شمار می‌رفت، به محاصرة یونانیانّ سخت مقابلت نشان می‌دهد. چند دسته عسکران یونانی برای مصادره کردن آذوقه‌ و موادهای خوردنی آدم و حیوانات به محلهای اطراف اوسطوروشن در تلاش می‌شوند، پس از چند ساعتها به حر حولی، خانة زیست اوسطوروشنیها، چون پاسبان برای کُشتن جنس مرد، با اسلحه‌های آدمکوش زمان می‌ایستاده‌اند. روایتها طول دوهزارسالها از زبان به زبان اوستروشنیها، چون افسانه بازگو می‌شود، که زنان هر خاندان، زیرکانه، شوهر و پدر و پسران بازوداشته‌ها را درون چغاره‌ها - (غارهای مخفی که درون خانه و حولیها کافتمیشدند و دهانش با شاخپاره‌های لایلاویدشده‌اند) می‌انداختند، سربازان یونانی در هر خانه مردها را پیگیری بودند، اوستروشنیها را طالع مددگار بود، که دشمن جایگیری مخفیانة مردها را درک نکرد، ندید. وقت روشنی، مردها در کوچه‌های شهر جنگهای خونین را انجام می‌داده‌اند، که در نتیجه ۸هزار نفر اهالی شهر و دشمنان کُشته می‌شوند، عموماً ا. مقدونی مقاومت سغدیان محلهای اوسطوروشن را با مشقّت زیاد فرو نشاند، در نتیجه ۲۲ هزار نفر ساکنان کُشته می‌شوند. تلفات یونانی کم نبوده است، الکساندر خود زخمدار می‌شود.

د٦. ”بهر استقلالیّت سغد و باختر محاربه‌ها را سپیتمن، که سیمای برجسترین و تاریخی اجداد قدیم ملّت تاجیک می‌باشد، سروری می‌کرد. الکساندر پس از این وحشانیت به اوسطوروشنیها، سوی شهرهای بالاآب سیردرییا می‌رود. روزهایی، که حالت شکست و اشغال کردن اوسطوروشن و فرغانة غربی بود، در سغد و قسم کلان باختر جنگ مقابل یونانیها اوج می‌گرفت.

ا. مقدونی برای کمک به جنگیان عقبگاه یونانیها به مراکند ۲۵۰۰نفر یراقداران را سفربر می‌سازد. سپیتمن مراکند را از محاصره آزاد نموده، زیرکانه عقب نشست. یونانیها سغدیان را تعقیب می‌کردند. سپیتمین، فیرست مساعد پیدا نموده، یکباره پس گشت و به سر یونانیان تاخت. ف. التخیم، دانشمند آلمانی حقیقت زمان را می‌نویسد، که”سپیتمین به کاری موفق شد، که کسی از عهدة آن برآمده نتوانسته بود: او در محاربه یک قیس قشون مقدونی را محو نمود.

د٧. تغییر یافتن الکساندر، با مصلحت کلّیسفیّه عیان می‌گردد، لحظه‌ای تاریخنیگیراش می‌گوید، که“برای ایلّده آمدی، تا آسیا را مطیع یونان ‌گردانی ”. ا. مقدون برای سوء استفادة طبقة حکمران سوغد و باختر و عموماً فارس آغاز می‌دهد، او دختر اکسارت رخشانه را، که اسیر افتاده بود، به زنی گرفت، و ارتباط خویش و تباری هم پیدا می‌سازد. رفتار اکسارت یکی از دلیلهایست، که نسبت به منفعت خلق خود خیانت کردن تودة راهبریمیکرده‌ها را نشان می‌داد.

مورد ازدواج الیکسند مکیدانی با رخشانه در قلعة “اریلز- خرم (در عصر ۲۱ میلادی غرم می‌نامند) ، می‌گوید. که “برای مستحکم نمودن حکومت، ازدواج مکیدانها با فارسزنان ضرور است ”. ازدواج ادامه‌ عشق و محبّت طرفین می‌باشد را الیکسند مکیدانی نمی‌فهمید، زیریپا کرده بود، فتح ظفرهای او را، که شکست و برهمزدن تمندون زردشتیه بودند، در کف دست آکسیرت (با عشق رخشانه و سپیتمین النگه داشته‌اند. اوّلین رضایت و دستور را پدر رخشانه-آکسیرت- حکمران، حاکم پارس اعلام داشته است.

با تدبیرهای سپیتمین زورنشاندیها را مقابل یونانیها الحال ناچیز کرده بود، آکسیرت نمی‌گذاشت، به استثنای او، دیگر کسی، بخصوص، سپیتمین باجسارت شکنندة قهرمان جهان، الکساندر مکیدانی باشد، جهان باطنی آکسیرت باخت او را اجازه نمی‌داد. آکسیرت با یک قرار خود چار اسرار روح‌بلندی سغدیان و پارسها را مجازاً درون آتش انداخته بود: (۱) مبارزه‌های توده‌ها با راه‌اندازی سپیتمین جسارتداشتگان-اولاد تاجیکان بهر هیوز سرزمین سغد و پارس؛ (۲) ‌آلودة چاپلوانه کردن عشق- رخشانه و سپیتمین- دو گل روبروی تازه‌ترین تبیتة آنروزها؛ (۳) توانایها - نیکرفتاریهای تبییی اولادان تاجیکان را گرفتار علّت گردانید؛ (۴) آکسیرت، ازبیفهمی، پیش دشمن اسرار در عمل نبودن“مکتب آموزش جوانان از اسلوبهای هیوز حدودهای جغرافی و عموماً اداره کردن دولت و ملّت را نشان داد، که برای یونانیها بهترین اطّلاعات اکتشافی بود.

د۸. الکساندر مکیدانی دید، که آکسیرت دست‌پرور مکتب مخصوص تربییگرفته نیست. بلکه “پیشخیستة”محیط نابهنگام می‌باشد و اشرافیة محلی را نشان می‌دهد. آکسیرت در راه اسارت گرفتار نمودن کشور خود به تمام قوّت به استیلاگران الکساندر کمک می‌کرد. (۱۳۱)

و همه تسلیم شده بوده‌اند، با استثنای سپیتمین ، که با چند جانبدارانش زیر کوهقوله و سنگ‌پاره‌ها با یونانیها جنگ می‌کردند، در حالتی ، که از به پیش یونانیها چاپلوسرفتارهای آکسیرت، گذشتگان تاجیکان بیم و ترس داشتند، خاموش بوده‌اند.

برای هیوز جان و آرامی خود فارسها از بیم و بزدلیشان رخشانة زیبا را فراموش و عشق او را قربان چاپلوسیها کردند. با این علّت فاجعه‌های ۲ هزارسالة غرور و ننگ آیندة فارسیزنان دقیقه‌های ازدواج مجبوری رخشانة قشنگ با الکساندر مکیدانی در باد فنا کمرنگ شده بود، اوّلین شکست آزادی جوانزن تاجیک بود، آخر یافتنش دیده نمی‌شد، گریه ناله و تنها سال‌گذرانیهای سودابه و لیل، زیب‌النّسا، شاهدختر هوندوستان، فرخندة سنگسارگشته- النگدار در میدان کونت- بوده بوده‌اند، بلکه پس از چند سالها ابرازا و نمایشهای حسن جوانزنان، سخنان نفیس و گشنواز و دلنشین زنها همیشه با محدودیّتها درون خلتة تور-تور- حجاب» (لباس سیاه می‌ماند، که بدن زنها را، به استثنای چشمها، چلیکهای دستان، می‌پوشد “. جایی ذکر است، مثلاً، در اکتبر سال ۲۰۲۲، روزهایی، که میدانگیری ایرانیان در تهران و دیگر شهرهای کشور آغاز و جریان داشت، جوانزنان ایران طلب می‌کردند، که“حتمی در تن زن بودن حجاب”برداشته گردد، نباشد. اساساً مقابل بودند فارسیزّبانان، اعضایان مجلس بالایی ایران اسلامی، با سرداری ترکتبار سید علی خامنه‌ای، با سخن به شهروندان در جنگ بوده‌اند، چند نفر فعال، جوانزنان فارسی‌زبان را چشمش را زخمدار، کور کردند، چند جوانمردان را، چون“خیانتگر به خدا”، به داراویخته، قتل کردند، و اعضایان مجلس خود را جانبدار امام ۱۳ شیعمزهبان اسلامی- خومیینی می‌دانند، که او، پس از ۱۴۰۰ سال با عربها غصب گشتن منطقه‌های ایرانینجادان و ظلم و قتلکردنها، خومیین کشور ایران رشدیافته را، “جمهوری اسلامی ایران نام گذاشته بود.

د۹ سپیتمین با ٦۰۰عسکر سوارة خود، به عقبگاه الکساندر، به باختر رفت. با غیرت و شجاعت مقابل یونانیها جنگ می‌کردند. تیره‌ماه سال ۳۲۸ تا میلاد سپیتمین با ۳ هزار نفر سرباز سواره باز به پایتخت سغد رهسپار می‌شود، پس از جنگ دوطرف، سپیتمین به طرف صحرا عقب‌نشین می‌کند، ولی در آنجا سرداران قبیله‌های بادیه‌نشین، خائنانه، به او هجوم کرده، سرش را از تن جدا کردند و کلّه را به الکساندر فرستانیدند.. سالهای اصطلاح الکساندر مقدونی، از کیسمتهای آسیای میانه، تنها خوارزم توانست استقلالیّت خود را نگاه دارد. سالهای ۳۲۸، ۳۲۹ تا میلاد شاه خوارزم فرازمان با ۱۵۰۰ سواره به زیارت الکساندر مقدونی می‌رود


[1](без таджика невозможно воспиптать турка, как ненужна пустой голове шапка”

Thursday the 2nd. Душанбе 2014