ارباب عقل امور نگهبان استقلالیت باشد
در آغاز سال 1991-صاحباستقلالی جمهور عزیز ما- تاجیکستان، کشور سلطنتی (مانرخی) نبود و همه شهروندان مملکت با رایدیهی مردم، یا مجلس نمایندگان حقوق برابر انتخاب شدن وکیل مردم، رئیس حکومت اجرائیه، یا رئیسیجومهور را داشتند و دارند و قانونی اساسی جمهوری تاجیکستان به همه شهروندان همین حقوق را وکالت میدهد. با همین اساس برابری قانونی و انسانی هیچ نفری در جمهوری تاجیکستان حقوق و حق شاه بودن و شاهنشاهی را ندارد.
برای جمهوری تاجیکستان ضرور است از راه دموکراتیک با رایدیهی مستقیم مردم نفران تحصیلکرده و دانشمند، باجسارت و ریشونگیرند و قدرت و وسائطهای اداره کردن حکومت اجرائیه را در مغز دارند، راهبر انتخاب شوند و در هر 4-5 سال عوض شوند. اندیشة قرآنی درست است: «خدا وضع هیچ قوم را عوض نمیکند، مگر خود بخواهند» .
ضمناً، مسئلة شاهنشاهی را در مطبوعات دوری اوّل عبدالغنی ممدزیماو 5 ژانویه سال 2013 «Поиск национальной идеи -2: http\\news/tj\ru\poisk –natsiolnoi-idei-2)) پهن کرد و خود همان دوره پروفسور حاجیمهمد امراو با مقالة ««Справедливый шах» -изжившая себя идея» » ارزش ناچیز پیشنهاد سیاستشناس ا. ممدزیماو را اثبات کرده بودند (http\\news/tj\ru\node\136970).
این موضوع دوباره زیر مقالة ظریف غلام (خوقوقشناس) در شیمارة 07 (511) «آزادگان» از 14. 02. 2018 النگه گرفت، که وی شاهنشاهی قدیمی 45 کشورهای جهان را ستایش میکرد و نادرست دستاوردهای همان کشورها را به شاه مربوط میداند. به مغز ساکنان جمهوری تاجیکستان شاهیگری کشورهای عربزبان آرام-آرام میپیچد، که مقصد مسلمانان را به تودة منکورتّان تبدل دادن است. فیلسوف حفیظ بابایاراف واجب شد در «آزادگان» از 07 مارت سال 2018 حقیقت را قطعیاً به عالمان دربالانامگرفته بگوید، که «شاه عادل»...سبب محلگرايي و فسادزدگی...این مریضیها نتیجة همان سیستم پرستش سیاسی میباشد و جای آن را مناسبتهای دموکراتی» باید بگیرد.
شاه قدرت و وسائطهای حکومت اجرائیه را ندارد
موردی، که نفران پیشنهاد«شاه عادل» را میگویند، نمیدانند، که در هیچ کشور جهان شاه قدرت و وسائطهای حکومت اچرایّه را در دست ندارد. امّا در تاجیکستان قریب همه کارمندان دولتی میخواهند چمبرک و قدرت حکومت اچرایّه را در دست داشته باشند و اگر شاه بشوند هم، ان لذّت نمایش سلطنت و گردآوری دارایها را از دست نخواهند داد. شاهیگری و شاهنشاهی نه فقط علّت محلگرايي، بلکه سبب نیزا و درگیریهای عایلوی را به میان میآورد، که در نتیجه دشمنان بیرونه در آیندة نزدیک استقلالیّت سیاسی جمهوری تاجیقیستان را ولانگار میسازند. در پایان چند نمونه از خونریزیهای شاهنشاهی میآید.
1. تجربة شاهیگری ایرانیتباران گواه است، که همین شکل دولتداری سبب اساسی محروم گشتن از منطقههای تاجیکنشین و ولانگار شدن وطنداری، دولتداری آنها بوده است. با استفاده از تجربة شاهنشاهی اداره کردن دولت میتوان گفت، که برای همه ایرانتباران شاهنشاهی زایندة عامل بیحاکمیتی و نابودی استقلالیّت ملّ آنها بوده است. بهر پردپوش کردن ترس باطنی شاه و اولاد وی، همه شاهنشاهیها با غارتگران «سازش» میکردند از راه دادن سرزمین تاجیکنشین، ثروتهای مالی، فرهنگی، بیالاژی و اقتصادی تاجیکان. نوشتهها و گفتهها زیاد هستند از شاه اسماعیل سامانی، به علّت نزاع داخلی اولادی شاه برای حاکمیت کردن و صاحب دارایها بودن، دولتداری تاجیکی سامانیان ولانگار شده بود و تکرار دلیل در اینجا ضرور نیست.
2. تا سال 1917 در آسیای میانه شاهنشاهی ترکان منغیتی در بخارا و خانیگری ازبکان در قوقند سبب اساسی محروم شدن تاجیکان از شهرها و سرزمینهای قدیمی آنها بود و نتیجههای خوبی به مردم ناورده است.
3. شبهة کلان در خود دارد پیشنهاد دشمنان، که جمخوری تاجیکستان را در این دور به شاهنشاهی برگردانند. در بخارا حاکمیت درهمان زمان (سال 1236-1238) دموکراتیک بپاماندة محمود ترابی در موکابیلیّت «شاهزادگان» و خیانت جانبداران شاهنشاهی به مغولان فوروختشده، درس عبرت باید باشد، که 8 قرن پیشتر بیمسئولیتی و بیحاکمیتی شاهیگری را تاجیکان درک کردهاند و برای استقلالخواهی خود مبارزه داشتند و دارند،
4. آخر سال 1794 شاه ایران لوفتفلی از لشکر اگمحمّدخان، که اوّلین نفر از سلالة قاجاریان -ترکان آزیربایجان از استیرآباد بوده است، با قتل و کُشتار سرنگون گشت. سال 1795 اگمحمّدخان خود را شاه ایران و شهر تهران را پایتخت کشور اعلام کرد. مورد جنگ و کُشتار اگمحمّدخان در درآمدگاه هرکدام شهر ترازو میگذاشت، که از کاسهخانة سر مردان چشمان کافته و کندهاش را وزنکشد (وزن بسنجد) و خونخوارترین عمل در جهان بود. آخر سال 1795 اگمحمّدخان قریب همه مردان توفلیس (تبیلیس) - را سر از گردن میبرد و جویبارهای شهر نامبرده پُر از خون بوده است.
سال 1796، روزی که اگمحمّدخان به ششو لشکر کشید، تا گرجیستان را دوباره به اطاعت خود برگرداند، دو خواجه -اونوخ وی در شب خوابش او را بکُشتند. فیتخ-ال (دادرزادة اگمحمّدخان) تا سال 1834 شاه ایران بود.
و سلالة قاجاریان در ایران تا سال 1925 «حکومت» داشتند و ننگآورترین کار شاهنشاهی قاجاریان همان بوده است، که قسم کلان سرزمین ایران را ازدست دادند و تقسیم کردهاند. از باخت جنگهای سلالة قاجاریان با روسّیة پادشاهی (سال 1804-1813؛ 1826-1828) و موافق صلح گلستان سرزمین داغستان، گرجستان، میگریلیه، ابخزیه، خانیگریهای قرة باغ، گندژه، شیکین، باکو، شیرون، دیربینت و در اساس صلح ترکمنچیТуркманчай سرزمینهای نخیچیون و ارمنستان از ایران جدا کرده میشود و حدود روسّیة پادشاهی شناخته شدهاند.(
گفتههای بعضی از سروران زمان امروز نیز از سیاست پوشیدة امپراتوریها درک میدهد و جایی ذکر میباشد، که در رفت دو چنگ خونریز با شاهنشاهی ترکتباران ایران، الکساندر پاولاف- شاه روسّیه و سپس شاه روسّیه شدن نیکلای پاولاف نشان میدهد، که آنها نمیخواستند در ایران شاهان سلالة قاجاریان سرنگون بشوند و هر دو برادران چنین کششها را جلوگیری میکردند. ماه مارت سال 1828 الیکسند سیرگییویچ گریبایداف-متننویس صلح ترکمنچی با ایران و الحال سفیر مختار روسّیه در ایران شاهنشاهی ساعت پذیرایی پادشاه نیکلای پاولاف به آهستگی ابراز میدارد، که «در ایران سلالة قاجاریان احترام ندارند». همان نفس نیکلای پاولاف پاسخ میدهد، که «روسّیه جانبدار شاهیگری قاجاریان میباشد».ضمناً پس از 2 ماه الکساندر سیرگییویچ گریبایداف و چند نفر از جانبداران روسیه پادشاهی در تهران کُشته میشوند، که ان عمل وحشیانه با رضایت شاه ایران فیتخ-ال به عمل آمده است.
5. سال 1921، زمانی که تهدید خارجی غصب شدن سرزمین ایران اوج میگرفت، فرمانده گر دان ثفنگذار رضاخان با تیر و تفنگ زدنها پایتخت-تهران را به اطاعت خود آورد و با فرمان احمدشاه گوبرناتور، سرفرمانده قشونها، سپس وزیر مدافعه ایران تعیین گردید. سال 1923 سروزیر حکومت ایران را صاحب شد. وی، با استفاده از مقام، احمدشاه (آخرین نفر از سلالة قاجاریان) را ماه اکتبر سال 1925 سرنگون کرد. و دسامبر سال 1925 اجلاسیة فوقالعادة مجلس کشور رضاخان را شاه ایران اعلان کرد، که دیرتر نام خانوادیگی شاهنشاهی قدیمی-رضا پهلویی به خود گرفت.
ماه سپتامبر سال 1941 قشونهای بریتنیا و اتّحاد شوروی (ا.ج.ش.س.) سرزمین ایران را اشغال کردند، که سبب محروم شدن رضا پهلویی از مقام شاهنشاخی بود. پسر او-موخمّد رضا پخلوی مقام شاه ایران را میراث گرفت و قول داد برای همکاری با حکومتهای بریتنیا و شوروی ، با آنها شرطنامه امضا کرد و ماه سپتامبر سال 1943 با فرمان شاه ایران مقابل آلمان گیتلیری جنگ اعلام شد.
محمّد رضا پیخلیوی برای شهرودان کشورش کارهای خوب انجام داده بود. مثلاً، سال 1963 موخمّد رضا 19 برنامة اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را راهاندازی کرد. با استفادة اسعار از صادرات نفت ایران، میدان کلان زمینهای کشت و کارمیشدر را از ملکداران خرید و 30 درصد ارزانتر به دهقانان در همان محل زیستداشتگان، بیبازگشت واگذار کرد و سال 1970 در مملکت 1، 2 ملن. نفر زمیندار شدهاند. جنگلزارها و چراگاهخای ایران ملّی گردیدند. رشد صناعت شروع گردید و با شرکت حکومت کارخانههای متالورگی، ماشینبراری، نیفت و کیمیا، اوتاماشینبراری، کشتیبراری، هواپیمابراری در ایران مورد بهرهبرداری میشدند.
ولی اساسیترین علّت شاهنشاهی در آن بوده است، که به شاه ایران مقاماتهای خارجی دخالت داشتهاند و ذهنداشتگان ایران همیشه مردم و کشور خود را زیریپایشده میدیدهاند. بخصوص، سال 1930 ایران به بلوک اسعاری بینالمللی وارد شد، که نفت و گاز از کشور صادرمیشده را فقط با فونتستیرلّینگ خریداری میکردند. زمانی، که سروزیر مسادیق استحصال و صادرات نفت را ملّی کرد، بریتنیة کبیر نمیگذاشت فونتستیرلّینگ به دلار تبدل گردد، که حکومت ایران از دیگر کشورها مالهای نیاز مردم را وارد نماید. دشمنان مردم گمراه ایران را به میدان گردآوردند و سروزیر مسادیک را سال 1953 برکنار کردند.
موخمّد رضا پخلوی سال 1973 در ایران یکّهیزبی را پابرجا کرد و همه شرحوندان کشور باید عضو همین حزب میبودند و دیگر اتّحادیههای جمعیّتی منع گردیده بودند. تودة کلان روحانیان اسلامی با شاه در مخالفت پیچیدند و در موج انقلاب اسلامی شاه موخمّد رضا پخلوی سال 1979 سرنگون گردید و تا آخر عمر بیرون از ایران در بَدَرغه بود. ژوئیة سال 1980 فوتید و قبر او در مسچید ریفعهای کاهیره میباشد.
6. نمونة میانشکن برای تاجیک شاهنشاهی دیگری میباشد، که در حدود پاکستان کنونی سلطنت-شاهیگری سوات مملکت گبر را (سال 1119-1519) اداره میکرد، که در همان سرزمین تاجیکان زیست داشتند. ولی شاهیگری سوات به علّت هیوز دارایها و جان نزدیکان خود، به حملة قشونهای بابور تیموری و پشتونهای یوسفزایی نتوانست مقابلیّت حربی را سروری نمایند (HasanAkhunzade."The Lost Tajiks of Pakistan.The Friday times.:журнал "تاجیکان گمشدة پاکستان" (2017 3 августа.№4.. عاقبت دولتداری سواتیان از بینرفت و در هشتصد سال سپرشده، همان تاجیکان شاهیگری سوات، که شمار آنها در این دوره نکم از 10 ملن. نفر میباشند، پشتونتبار نامنویس میشوند و از شناخت باطنی خود و زبان مادری بیرون از خانواده صدا برآورده نمیتوانند. از سال 2014 تاجیان سوات برای جستجوی خویشتن در خرابههای تاریخ تلاش دارند.
7. ناگفته نماند، که تکبّرپروری میان تاجیکان کشور شاهیگری سوات و رفتار بزدلانه آنها با پشتونتباران «خصلت ترسو» بودن تاجیکان، متأسّفانه، دانسته شد. تاجیکان از زمان شاه کیومرس مقام اوّل را در اداره کردن ولایتهای خراسان، بخصوص در افغانستان کنونی صاحب بودند. برای دُرّانی و قبیلههای پشتونتبار از سال 1700 پیدرهم سرزمین نامبرده 150 سال زیر تاخت و تاز بود، تاجیکان و هزارهها را نابود میکردند. سپس، با «هدایت» بریتنیة کبیر، خود را استیلاگر خراسان اعلام کردند و در قرن 19 افغانستان نام کردند. از سال 1737 در سرزمین افگانستان کنونی شاهیگری بود و یک پشتون- شاه با خونریزیهای لشکر دیگر پشتون کُشته میشد. مثلاً، خونریزیه ای مردم بیگناه از سال 1880 تا سال 1977 زیاد بود و شاه ابدورهمنخان، حبیبولّاخان، اماناللهخان، حبیبولّای کلکانی، نادرخان، داوود کُشته شدهاند و زایرشاه سرنگون شد و در بَدَرغه بود.
ارباب عقل- امور نگهبان استقلالییت
شاید عبدالغنی ممدزیماو، کمال عبداللهاف جانبداران قوم بابور تیموری باشند و میخواهند جمهوری تاجیکستان-دولت مستکیل را یا به «ازبکستان فیدرال» بینام همراه بکنند (با بهآنهای که سمرقند و بخارا شهرهای «مشترک» او زبیک و تاجیک بوده باشد (کمال عبداللهاف، تاریخشناس. 4 اکتبر 2014-12 مهر 1393. سمرقند و بخارا، 'کریمه بالقوه است')، یا با نیرنگ به قدرت آوردن«شاه عادل»کشور را به جنگ و تاراجسازی بپیچانند، که عاقبت باز ولانگار ساختن استقلالیّت جمهوری تاجیقستان میشود.
در مقایسه با طرفداران «شاه عادل»، به «ازبکستان فیدرال همراه کردن تاجیکستان» تاجیکان زیرک پیشنهاد نشانرس دارند. از ناحیة باختر عصمتالله فیضاللهیف، ساتم سعیدمومیناو در «آزادگان» از 07/02/2018 مینویسند، که «سیستم دولتداری را بی ریعپورسی عامّوی دیگر کردیم، زحمتکشان نفهمیدند، نه به منعفیت اکثریت، بلکه آن به منفعت اقّلیت گردید...در نزد پرزیدنت مملکت آکادمی علم تأسیس داده شود، که راههای پیشگیری فساد را آموزد، منصبداران عالیرتبه را معیّن و پیشنهاد نماید و خرید و فروش منصب را برهم زند». جایی ذکر میباشد، که آکادمی علمهای تاجیکستان و چند آکادمیهای علمهای ساحویی عمل دارند و پیشنهادهای نفقهگیران ناحیة باختر را انجام داده (متأسّفانه) نمیتوانند.
به تاجیکستان اموری ضرور است، که از فعالیّت حکومت اجرائیه و رئیس آن نظارت برد و سال 1996 بنده چنین پیشنهاد را به نشر رساندهام. تاریخ نشان داد، که تاجیکان مردم احساسیند و نمایندگان این ملّت حکمتهای هزارسالة کلاسیکی را بامورید، برای ادارة احساس خود، استفاده کرده نمیتوانند. خصلت احساسییتی تودة تاجیکان را دشمنان این مردم توانستند استفاده نمایند. میتوانند از حساب نمایندگان تاجیک“قهرمانهای”نو را برای نمایش“غلبة”بیشعورانة خود از بالای تاجیکان دیگر به میدان (قدرت) آورند، تا با مکر و نیرنگ حکومت را غصب سازند و منفعت امپراتوریخواهان را به عمل برآرند.
وسائطهای دموکراتی را هر شهروند جمهوری تاچیکستان با طور خود میفهمد، درست با ملکة خود کار نمیکنند، عدّهای دانشنامه را میخرند، تحصیل غایبانه و دروغپروری را میگیرند. از مقالههای روزنامه، مجلّه و کتابهای دوری سبق نمیگیرند. و از راه گردهم آوردن، استفادة مردم محل و ناحیة خود شعارپرتایی، شرطگذاری و حکومتخواهی میکنند، ولی فکر نمیکنند، که اداره کردن ولایت و جمهوری و اقتصاد کشور دانش و ملکة مکمّل را طلب دارد.
برای پیشگیری چنین ظهورات ناگوار در کشور ناگزیر میباشد امور نگهبان استقلالیّت جمهوری تاچیکستان با استفادة قوّهه ای عقلانی (انتیلّیکتوله آ) ، که زمرهای از سابق راهبران و سیاستمداران برجستة تاجیکستان، همچنین یک نمایندة دین و یک وکیل مجلس ملّی و جمع 23 نفر را دربر گیرد، تأسیس شود. عدد 23 یکی از رقم ابدیت میباشد. تن انسان از 23 عدد خرامسام عبارت میباشد و تنها بیستوسیوّم خرامسام بین مرد و زن فرق دارد. در زمانهای قدیم تاجیکان «23 اندرز نیاگان» را آمده کردهاند و ثبت و مضمونآنها در رادیو تاجیکستان باید باشد، که برای هر انسان اصول اداره کردن خودرا گشرس دارد.
امور نگهبان استقلالیت ارباب عقل است، نگهبان پهلوهای استراتژی و نتیچسنج رشد جمهوری تاجیکستان باید باشد. اعضایان امور نگهبان با رایدیهی آکادمیکان و اعضا-کارّیسپاندینتان آکادمی علمی جمهوری تاجیکستان (با ثبت برابر در ورق و در کمیره) انتخاب گردند. ضمناً، وظیفة رئیس آکادمی علمی باید انتخابی بوده باشد. یگان نفری از امور نگهبان استقلالیت داوطلب رئیسیجومهور، رئیس حکومت مرکزی و ولایت، یا وزیری نباید باشد. گفته و شنیدة اعضایان ان در ادارة فعالیت، وارد و برآمد در خانة اقامتی آنها باید در کمیره ثبت گردد.
ادارة کاری اعضایان امور نگهبان جمهوری تاچیکستان باید از پایتخت-دوشنبه بیرون، در یکی از دیگر شهرهای تاجیکستان باشد، تا به فعالیّت آنها کسی، یا قوّهای دخالت کرده نتواند. اعضایان امور نگهبان در مکانی فعالیت داشته باشند، که شهروندان، قوّههای اکلانی همان شهر در طول تاریخ خیانت به تاجیک و تاجیکستان نداشته باشند، برای حکومتگیری در جمهوری تاجیکستان قوّههای خارجی را دعوت، استفاده نکردهاند و مبلغهای اسعاری و مالی دیگر کشور را نپذیرفتهاند. استروشن، چون شهر قدیمی، برای فعالیّت دائمی امور نگهبان موافقتر میباشد.
مسئلههای در ان دیدمیشده نباید تکرار فعالیّت حاکمیت قانونگذار و حکومت اجرائیه باشد. مقصد
امور (1) نگهبان پابرجا بودن استقلالیّت دموکراتی جمخوری تاجیکستان ، (2) ارزیابی کفالت کانستوتوسیانی دولت در بارة
-آزادبیانی، امنیت زیست شخروندان و حالت دیماگرفی کشور،
-تا 17 سالگی تحصیلات رایگان جوانان در مؤسسخهای دولتی معارف و علم،
- رشد اقتصاد ریلی برای آمده شدن جایه ای کاری اندیشیدشده و استحصال مواد و مال و ماشین و تجهیزاتهای بازارگیر، میباشد. مضمون بند آخر را با 2 مثال روشن سازم، که رشد اقتصاد ریلی در تاجیکستان تنگ و محدودتر میشوند. (1) کشور ما چارسال دیرتر پول ملّی را به معاملات برآورد. به تاجیکستان در اوّل آمدن قریب تریلّیان روبل پول اتّحاد شوروی و سپس چند ملّیرد پول روسّیه، امکان داد، که از تاجیکستان ذخیرههای کلان مال ارزش بلند داشته، تجهیزات نادر، تکنیکة نوترین رایگان (!) برآورده شد. از روسّیه“рубль”- را با دلار و طلا تاجیکستان میخرید. روز (10. 05. 1995) 1200“рубль” عملمیکرده برابر 1 (یک) واحد اسعار بکاردراری تاجیکستان حسابی شد، که عاقبت گوشناشنیدترین شکست اقتصاد تاجیکستان به وقوع پیوست.
(2) با استفاده از سیاست «از سال 1996 درهای گشاده» بعضی کشورهای همسایه، مجازاً گویم، یک دلار ($) سرمایهگذاری دارند، ولی نکم به 40 دلار (از چند لایحه تا 100 دلار) اسعار نقد را با دستاوردهای ژئوپلتیکی میبرند. بعضی نفران حکومت اجرائیه استقلالیّت اقتصادی وطن را میشکنند، به رئیسیجومهور، اماملی رحمان محترم معلومات نادرست را میگویند. مثلاً، با استفاده از تجهیزات شرکت الیومینی «ТАлКо » شرکت چینیی «Yunnan»میخواهد کارخانة مشترک با حکومت جمهوری تاجیکستان سازمان دهد. هفتهنامة «آزادگان» 07. 03. 2018 سؤال مطرح را منتشر کرد، که کارخانةТАлКо با قانون جمهوری تاجیکستان از ماه فوریهی سال 2009 مالکیّت استثنایی دولت میباشد!
بعضی کارشناسان اظهار دارند، که برای ТАлКо شرکت «Yunnan» تا 500$ ملن. دالّ. جبران میدهد. ناگفته نماند، که بنده سال 2007 БРЭНД -ارزش ТАлКо را 15$ ملرد. دالّ. دانسته بود (07. 07. 2007 ( Архитектура управления финансами. \\Факты и комментарии. .برای چه ТАлКо -را از طریق فروش برهم میده ام (?) ، در حالی که 10 هزار شهروندان شغل اندیشیدشده دارند. ذخیرههای گلینازیم در جمهوری تاجیکستان کلان است و کارخانة نامبرده مدّت 100 سال با اشعیا تأمین میشود. صادرات محصولات ТАлКо در 24 سال آخر اساس استقلالیّت اسعاری، مالیوی تاچیکستان بود. بگذار شرکت«Yunnan» کارخانة نو را در دیگر ناحیه بسازد. چرا حکومت جمهوری تاجیکستان دیگر کانهای متالورگیه، ساختمان خانه و ازنوسازی راههای طیّار را در اختیار شرکتهای چینی واگذار کرده است. این روند، در قیاس با 5،1 ملرد. نفر، آیندة 5،8 میلیون نفر ساکنان تاچیکیستان را به کجا میبرد .؟
و تدبیر همین زمره مسئلهها را باید امور نگهبان استقلالیت بجوید. امور نگهبان وکالت در آینده داشته باشد، که از بین پیشنهادشدگان به مقام رئیس جمهور نکم از 2 کس و نزیاد از 3 نفر داوطلب را برای رایدیهی شهروندان جانبدار میشود. اصول، وسائط بهادهی به دانش و ملکه و فعالیّت نامزدهای انتخابات رئیس جمهور، بخصوص ختمکردهای کدام مکتب راهبرامدمیکرده بودن داوطلب را باید انجام دهد.